loading...
eshgh
sajad بازدید : 96 چهارشنبه 03 شهریور 1389 نظرات (0)

تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است.........

دلتنگی از کسی که دوستش داشتم و عمیق ترین درد ها و رنج های عالم را در رگهایم جاری کرد!!!

دردهایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد......

دوری از تو وحسرتی عمیق به قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای درد ناک

داغ ستم پوشاند.........

دلتنگی برای کسی که فرصت اندکی برای خواستنش برای داشتنش داشتم.......

دلتنگی از مرزهایی که دورم کشیدند و مرا وادار کردند به دست خویش از کسانی که

دوستشان دارم کنده شوم............

در آن سوی مرزها دوست داشتن گناه است

حق من نیست

به آتش گناهی که عشق در آن سهمی داشت مرا بسوزانند.......

sajad بازدید : 111 چهارشنبه 03 شهریور 1389 نظرات (1)

آنگاه که نگاهت را به سوی چشم هایم با معجزه ی عشق چرخاندی ، من صید عشق تو گشتم و در دام عاشقی به جای دست و پا زدن آرام به صدای قلبم گوش دادم .

 

مهربانم ! نگاهت پلک های مرا از حرکت باز ایستاد و ضربان قلبم از یکنواخت زدن نجات داد و تو در وجود من جایگاه عظیمی همچون شاهزاده بر تخت فرمانروایی پیدا کردی و بر بلندای خانه قلبم نشستی و من همچون سربازی سر به سجده ی عشق تو بودم و حال از تو فرمان می گیرم .

 

ای مهربانم  ! آغوش گرمت سردی تن رنجورم را خنثی می کند و هنگامی که با عشق بر گیسوانم دست می کشی و با برق نگاهت دلم را ناز می کنی من عطش عشق تو را در درونم دو چندان می بینم و شوق دیدارت مرا امید زنده بودن می دهد و من آسوده ، که در این دنیای بزرگ قلبی به یاد من در جسمی پر از عاطفه می تپد .

 

عزیز جان ! تمام وجودم به رهت وجودی نا قابل است در برابر عظمت تو .

 

ای تکیه گاه آرامش بخش ! دوست دارم سر بر پنجره قلبت کوبم و تو با مهربانی در به رویم باز و عشق مرا پذیرا باشی . دوست دارم دست در آستانت و سر به شانه ات نهم تا لذت عاشقی را حس کنم

دوستت دارم

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 8
  • بازدید کلی : 735